الا بذكر الله تطمئن القلوب
هميشه اضطراب و نگرانى يكى از
بزرگترين بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست ، و عوارض ناشى از آن در زندگى
فردى و اجتماعى كاملا محسوس است .
هميشه آرامش يكى از گمشده هاى مهم بشر
بوده ، و به هر درى ميزند تا آن را پيدا كند، و اگر تلاش و كوشش انسانها
را در طول تاريخ براى پيدا كردن آرامش از طرق صحيح و كاذب جمع
آورى كنيم خود كتاب بسيار قطورى را تشكيل مى دهد.
بعضى از دانشمندان مى
گويند: به هنگام بروز بعضى از بيماريهاى واگيردار همچون وبا از هر ده نفر
كه ظاهرا به علت و يا مى ميرند اكثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها
اقليتى از آنها حقيقتا بخاطر ابتلاى به بيمارى و يا از بين مى روند!
به
طور كلى آرامش و دلهره ، نقش بسيار مهمى در سلامت و بيمارى فرد و جامعه و
سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چيزى نيست كه بتوان از آن به آسانى گذشت و
به همين دليل تاكنون كتابهاى زيادى نوشته شده كه موضوع آنها فقط نگرانى و
راه مبارزه با آن ، و طرز بدست آوردن آرامش است .
تاريخ بشر پر است از
صحنه هاى غم انگيزى كه انسان براى تحصيل آرامش به هر چيز دست انداخته و در
هر وادى گام نهاده ، و تن به انواع اعتيادها داده است .
ولى قرآن با يك جمله كوتاه و پر مغز، مطمئن ترين و نزديكترين راه را نشان داده و مى گويد: (بدانيد كه ياد خدا آرامبخش دلها است)
براى روشن شدن اين حقيقت قرآنى به توضيح زير توجه كنيد:
عوامل نگرانى و پريشانى .
1
- گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آينده تاريك و مبهمى است كه در برابر فكر
انسان خودنمائى مى كند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن ، ضعف و
بيمارى و ناتوانى و درماندگى ، و احتياج ، همه اينها آدمى را رنج مى دهد،
اما ايمان به خداوند قادر متعال ، خداوند رحيم و مهربان ، خدائى كه همواره
كفالت بندگان خويش را بر عهده دارد مى تواند اين گونه نگرانيها را از ميان
ببرد و به او آرامش دهد كه تو در برابر حوادث آينده درمانده نيستى ، خدائى
دارى توانا، قادر و مهربان .
2 - گاه گذشته تاريك زندگى فكر انسان را به
خود مشغول مى دارد و همواره او را نگران مى سازد، نگرانى از گناهانى كه
انجام داده ، از كوتاهيها و لغزشها، اما توجه به اينكه خداوند، غفار، توبه
پذير و رحيم و غفور است ، به او آرامش مى دهد، به او مى گويد: عذر تقصير به
پيشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى كن و در مقام جبران براى ، كه او بخشنده
است و جبران كردن ممكن .
3 - ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و
گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى ، او را نگران مى سازد كه من در
برابر اينهمه دشمن نيرومند در ميدان جهاد چكنم ؟ و يا در مبارزات ديگر چه
مى توانم انجام دهم ؟ اما هنگامى كه به ياد خدا مى افتد و متكى به قدرت و
رحمت او مى شود، قدرتى كه برترين قدرتها است و هيچ چيز در برابر آن ياراى
مقاومت ندارد، قلبش آرام مى گيرد، با خود مى گويد آرى من تنها نيستم ، من
در سايه خدا، بينهايت قدرت دارم قهرمانيهاى مجاهدان راه خدا در
جنگها، چه در گذشته ، چه در حال ، و سلحشوريهاى اعجاب انگيز و خيره كننده
آنان ، حتى در آنجائى كه تك و تنها بوده اند، بيانگر آرامشى است كه در سايه
ايمان پيدا مى شود.
هنگامى كه با چشم خود مى بينيم و با گوش مى شنويم
كه افسر رشيدى پس از يك نبرد خيره كننده ، بينائى خود را به كلى از دست
داده و با تنى مجروح به روى تخت بيمارستان افتاده اما با چنان آرامش خاطر و
اطمينان سخن مى گويد كه گوئى خراشى بر بدن او هم وارد نشده است ، به اعجاز
آرامش در سايه ذكر خدا پى مى بريم .
4 - گاهى نيز ريشه نگرانيهاى آزار
دهنده انسان ، احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن آن است ولى آن كسى كه به خدا
ايمان دارد، و مسير تكاملى زندگى را به عنوان يك هدف بزرگ پذيرفته است ، و
تمام برنامه ها و حوادث زندگى را در همين خط مى بيند، نه از زندگى احساس
پوچى مى كند، و نه همچون افراد بى هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است .
5 -
عامل ديگر نگرانى آن است كه انسان گاهى براى رسيدن به يك هدف زحمت زيادى
را متحمل مى شود، اما كسى را نمى بيند كه براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و
تشكر كند، اين ناسپاسى او را شديدا رنج مى دهد و در يك حالت اضطراب و
نگرانى فرو مى برد، اما هنگامى كه احساس كند كسى از تمام تلاشها و كوششهايش
آگاه است ، و به همه آنها ارج مى نهد و براى همه پاداش مى دهد ديگر چه جاى
نگرانى و ناآرامى است ؟
6 - سوء ظنها و توهمها و خيالات پوچ يكى ديگر
از عوامل نگرانى است كه بسيارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى برند،
ولى چگونه مى توان انكار كرد كه توجه به خدا و لطف بى پايان او و دستور به
حسن ظن كه وظيفه هر فرد با ايمانى است اين حالت رنج آور را از بين مى برد و
آرامش و اطمينان جاى آن را مى گيرد.
7 - دنيا پرستى و دلباختگى در
برابر زرق و برق زندگى مادى يكى از بزرگترين عوامل اضطراب و نگرانى انسانها
بوده و هست ، تا آنجا كه گاهى عدم دستيابى به رنگ خاصى از لباس يا كفش و
كلاه و يا يكى ديگر از هزاران وسائل زندگى ساعتها و يا روزها و هفته ها فكر
دنيا پرستان را نا آرام و مشوش مى دارد.
اما ايمان به خدا و توجه به
آزادگى مؤ من كه هميشه با زهد و پارسائى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و
برق زندگى مادى همراه است به همه اين اضطرابها پايان مى دهد، هنگامى كه
روح انسان على وار آنگونه وسعت يابد كه بگويد: دنيا كم هذه اهون عندى
من ورقة فى فم جرادة تقضمها: دنياى شما در نظر من بى ارزشتر از برگ درختى
است كه در دهان ملخى باشد كه آن را مى جود نرسيدن به يك وسيله مادى يا
از دست دادن آن چگونه امكان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از
نگرانى در قلب و فكر او ايجاد كند.
8 - يك عامل مهم ديگر براى نگرانى
ترس و وحشت از مرگ است كه هميشه روح انسانها را آزار مى داده است و از آنجا
كه امكان مرگ تنها در سنين بالا نيست بلكه در سنين ديگر مخصوصا به هنگام
بيماريها، جنگها، ناامنيها وجود دارد، اين نگرانى مى تواند عمومى باشد.
ولى
اگر ما از نظر جهان بينى مرگ را به معنى فنا و نيستى و پايان همه چيز
بدانيم (همانگونه كه ماديون جهان مى پندارند) اين اضطراب و نگرانى كاملا
بجا است ، و بايد از چنين مرگى كه نقطه پايان همه آرزوها و موفقيتها و
خواستهاى انسان است ترسيد، اما هر گاه در سايه ايمان به خدا مرگ را دريچه
اى به يك زندگى وسيعتر و والاتر بدانيم ، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون
عبور از دالان زندان و رسيدن به يك فضاى آزاد بشمريم ديگر اين نگرانى بى
معنى است ، بلكه چنين مرگى - هر گاه در مسير انجام وظيفه بوده باشد - دوست
داشتنى و خواستنى است ،
البته عوامل نگرانى منحصر به اينها نيست بلكه مى
توان عوامل فراوان ديگرى براى آن نيز شمرد، ولى بايد قبول كرد كه بيشتر
نگرانيها به يكى از عوامل فوق باز مى گردد.
و هنگامى كه ديديم اين عوامل
در برابر ايمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى گردد تصديق خواهيم كرد كه
ياد خدا مايه آرامش دلها است (الا بذكر الله تطمئن القلوب ).