"وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ"

 و می گويند : سپاس خدايی را که اندوه از ما دور کرد ، زيرا پروردگار ماآمرزنده و شکر پذير است 

 

بعضى از مفسرين گفته‏اند: مراد از" حزن"- كه خدا را، به خاطر اينكه ايشان را با بردن در بهشت از آن" حزن" نجات داده، حمد گفته‏اند- آن شدائد و مصائب و اندوهى است كه اهل بهشت در دنيا داشتند.
بعضى «2» ديگر گفته‏اند:" مراد از آن اندوهى است كه بعد از رحلت از دنيا و قبل از دخول به بهشت به ايشان احاطه مى‏كند، اندوهى كه منشاش ترس از گناهان است".
بنا بر اين، مى‏توان گفت آيه شريفه حكايت كلام دسته اول از آن سه طايفه است، يعنى ظالم به نفس و يا كلام آن دسته و دسته دوم، يعنى مقتصدين است، و اما طايفه سوم كه سابق به خيراتند گناهى در صحيفه اعمال ندارند، تا از عذاب آن بترسند. و اين وجه دوم با آخر گفتار آنان كه گفتند:" إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ" مناسب‏تر است.
" الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ" كلمه" مقامة" به معناى اقامه است، و" دار المقامه" آن منزلى است كه كسى از آن بيرون نمى‏رود و از آنجا به جاى ديگر كوچ نمى‏كند. و كلمه" نصب" به فتحه نون و صاد- به معناى تعب و مشقت است. و كلمه" لغوب"- به ضمه لام- به معناى خستگى و تعب در طلب معاش و غير آن است.
و معنايش اين است كه:" آن خدايى كه ما را به فضل خودش و بدون اينكه استحقاقى داشته باشيم در خانه جاودانه داخل كرد، بهشتى كه نه در آن مشقتى هست و نه تعبى، و نه ما در آنجا در طلب آنچه مى‏خواهيم دچار خستگى و كندى مى‏شويم، چون هر چه بخواهيم در آن هست.
و كلمه" من فضله" مناسبت خاصى با جمله سابق، يعنى جمله:" ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ" دارد.

منبع:تفسیر المیزان،علامه محمدحسین طباطبایی